وب‌سایت دکتر حسنعلی محمودی

ایجاد یک برند قوی،هدف نهایی همه کسب و کارهاست.شناسایی یک محصول،پیش از آنکه توسط دانش فنی و تجربه ما حاصل شود ،ثمره اعتمادی است که ما به یک برند داریم.از همین روی،بزرگترین سرمایه و دارایی یک سازمان یا یک شرکت،تبدیل شدن به برند است.

به همین دلیل،نتیجه تمام تلاش های بازاریابی در یک شرکت،متوجه شناختن نیاز های مشتری،فعالیت های تبلیغاتی و در نهایت،مدیریت برند و ارزش افزایی برند می شود.

_بر روی نقاط ضعف مشتری تمرکز کنید و نه نقاط قوت خودتان.

_یک راست بروید سر اصل مطلب.پیام شما با صدها پیام دیگری که روزانه به مغز مخاطب شما می رسد رقابت خواهد کرد.

_تصویرسازی کنید.فقط در مورد محصول خود صحبت نکنید بلکه تصویر آن را به مخاطب نشان دهید.

_ارایه شما باید قابل حس کردن و لمس شدن باشد.در تبلیغات از احساسات از جمله میمیک صورت استفاده کنید.

_پایانی قوی ایجاد کنید.به طور کلی،افراد بیشتر به ابتدا و انتهای تبلیغ توجه می کنند.

چیزی که سرنوشت کسب و کار شما را می سازد،«استعدادهایتان» نیست،«انتخاب هایتان» است.اگر فقط با نشستن و تفکر می شد به جایی رسید،الان تمام تندیس های شهر باید به جایی می رسیدند.

موفقیت ها با تصمیم ها شروع می شوند.زیرا تا تصمیمی اتخاذ نشود،تغییری در زندگی و کسب و کارتان رخ نمی دهد.تصمیم بگیرید تا آینده ای را خلق کنید که دیگر هیچ شباهتی به گذشته شما نداشته باشد و بدانید که فاصله نداشتن و داشتن،فقط یک خواستن است.

همه چیز با دیدن آغاز می شود. زیبا دیدن،آینده را می سازد و هر آنچه که در آینده اتفاق می افتد نتیجه ی دیدن و نگرش امروز ماست.

بیشتر آدم ها خیال می کنند که نگرششان نسبت به مسایل مثبت است ولی اینطور نیست.نگرش،یک احساس درونی نیست،حالتی از ذهن است که اختیار آن به طور کامل در دست انسان قرار دارد.این خود شما هستید که تصمیم می گیرید چه نگرشی داشته باشید.پس باور کنید که می توانید نگرش تان را نسبت به کسب و کارتان تغییر دهید و هر روز در بهترین وضعیت باشید. 

1398/09/02

بازاریابی معکوس، روشی از بازاریابی است که در آن به جای این که بازاریاب به دنبال مشتری باشد، مشتری به دنبال بازار هدف خود می گردد. در حقیقت، این مدل شبیه به روان شناسی معکوس است.جایی که با گفتن چیزهایی که مطلوب است، شخصی را مجبور می کنیم حرفی بزند یا کاری انجام دهد.

در بازاریابی معکوس، کسب و کار، توجه مشتری را به سمت برند خود جلب می کند و از آن به بعد تلاش می کند فاکتور وفاداری مشتری را تقویت کند. در حقیقت، ساختن ارزش برند در این روش بازاریابی بسیار اهمیت دارد و یکی از اولین و برترین ویژگی های آن است.

1398/05/19

مدل سروکوال ،برگرفته از Service Quality یا کیفیت خدمات است.مدل سروکوال ،زیر مجموعه ای از مدل های ذهنی است که ادراک و عقاید مشتریان را نیز در نظر می گیرد.

کیفیت خدمات به زبان ساده ،یک مقایسه از انتظارات با عملکرد سازمان است.اگر شما می خواهید کسب و کار موفق و با کیفیت داشته باشید ،بایستی همیشه به نیازها و انتظارات مشتری به عنوان یک اصل ضروری توجه نمایید.

مدل سروکوال ،مدلی مبنی بر اندازه گیری شکاف موجود بین خواسته های مشتریان و خدماتی که به آنها ارایه شده است می باشد.در اینجا شکاف مشتریان ،تفاوت بین انتظارات مشتریان و برداشت مشتریان است.

1398/04/29

هر برند ،زمانی از ارزش ویژه بالاتری برخوردار می شود که مشتریان واکنش های مطلوبی را نسبت به فعالیت های بازاریابی آن برند نشان دهند. بنابراین ،تمرکز بر این مساله که چگونه فعالیت های بازاریابی می توانند ارزش ویژه برند را افزایش یا کاهش دهند ،برای مدیران بازاریابی سازمان ها حایز اهمیت است.

امروزه با توجه به فضای رقابتی حاکم بر کسب و کار ،توجه به رابطه مصرف کننده_برند از اهمیت بالایی برخوردار است. در بازار های امروزی با افزایش رقابت روز افزون و کاهش تمایز محصولات با هم ،تعیین رفتار مصرف کننده و ارتباط مصرف کننده با برند اهمیت استراتژیک دارد.

در عصر حاضر ،هوشمندی رقبا و مشتریان باعث شده توجه مدیران بازاریابی به منظور حفظ و افزایش سهم بازار به رابطه مصرف کننده_برند جلب شده و به دنبال ایجاد یک رابطه احساسی و عاطفی با مشتریان خود باشند.

شیفتگی به برند به طور فزاینده ای به عنوان رابطه احساسی شدید بین مشتری و برند مطرح می شود. شیفتگی به برند منجر به دلبستگی عاطفی مصرف کنندگان به برند می شود و عوامل رفتاری مرتبط را تحت تاثیر قرار می دهد.  

در عصر کنونی ،یک سازمان به واسطه کارکنانش شناخته می شود و پیشرفت سازمان ،ارتباط نزدیکی با سلامتی و تندرستی کارکنانش دارد. لزوم توجه هرچه بیشتر به عوامل انسانی در هر سازمانی بدون شک جزو مهمترین اصول و معیارهای آن سازمان است ،چرا که سازمان ها بدون استفاده از منابع انسانی ،بی معنی و بی اعتبار هستند و فلسفه وجودی شان به خطر می افتد. از طرفی نیروی انسانی ،کار و بهره وری ،تولید و صنعت ،واژه هایی هستند که با یکدیگر ارتباطی تنگاتنگ دارند.

زمانی که سخن از بهره وری نیروی انسانی پیش می آید ،انسان به عنوان یک اپراتور یا به عنوان یک عامل حرکت و نیرویی فعال مطرح می شود. بنابر این دقت ،سلامت و کارایی افراد از مشاغل خدماتی ،تحقیقاتی و آموزشی تا کشاورزی و صنعتی ،از عوامل مهم در بهره وری است.   

امروزه شرکت ها در آموزش و حفظ نیرو های فروش مشکل دارند. یکی از دلایل این مشکل ،عدم وجود اتگیزه و نا امیدی در این پرسنل است. در این میان ،افراد و شرکت هایی موفق تر هستند که همواره در حال به روز رسانی اطلاعات پرسنل بوده و با برنامه ریزی ،نیاز های مشتریان را بهتر از قبل تامین می کنند.

آموزش می تواند انگیزه پیش روی در کار (افزایش بهره وری) را به همراه داشته باشد. مدیران و شرکت هایی موفق تر هستند که اطلاعات خود را به روز می کنند تا همواره بتوانند در عرصه کسب و کار رقابت کنند.

فروشنده ها و کارشناسان واحد فروش سازمان ها باید توانایی رقابت در بازار امروزه را داشته باشند. توانایی بیان نقاط قوت و مزیت های محصول و خدمات ،توانایی مذاکرات اثر بخش در راستای پیشبرد فروش ،توانایی عقد قرارداد فروش و... .

این توانایی ها زمانی به وجود می آید که افراد ،اطلاعات خود را به روز کرده و توانایی پیاده سازی اطلاعات را در خود داشته باشند.

مدیران عاملی که همه گزینه های ممکن را پیش روی خود نگاه می دارند ،معمولا هیچ کدام را اجرا نخواهند کرد. بنگاه هایی که همه قسمت های بازار را هدف می گیرند معمولا دست آخر به هیچ کدام دست نمی یابند. فروشنده ای که همه معامله ها را تعقیب می کند در انتها هیچ معامله ای را جوش نخواهد داد.

ما گرفتار یک اجبار وسواسی برای برداشتن هر تعداد هندوانه ممکن با یک دست هستیم و سوار هیچ کاری نیستیم ولی گزینه ها را پیش روی مان باز نگه می داریم. این موضوع به راحتی می تواند به قیمت موفقیت مان تمام شود.

باید یاد بگیریم که درها را ببندیم!

برند از خاک کیفیت ،عملکرد و اثر بخشی بر گرفته شده است. سپس لوگو های هم نشین با این دستاورد ها نشانه هایی از کیفیت و عملکرد شدند. تفسیر این لوگو ها پس از مدتی در ذهن مخاطب این پیام را تزریق کرد که با انتخاب برند خاص ،گویی شخصیت خاصی به انتخاب کننده می دهد.

برند در زمان کوتاهی به نماد هویت انسان تبدیل شد و به عنوان سبک زندگی در بخش عظیمی از مردم رخنه کرده است. بنابراین می توان گفت که برند یک سبک زندگی است.

به جرات می توان گفت که شرکت های ایرانی هیچ گونه آمادگی برای رقابت جهانی ندارند ،زیرا تعداد افراد شایسته در حوزه برندینگ به انگشتان دست هم نمی رسد. افرادی که به تازگی وارد این حوزه می شوند اگر کمی روان شناسی ،مدیریت و ... آموخته باشند گمان بر این می برند که برندینگ را به خوبی می شناسند. تا زمانی که تعداد افراد متخصص در ایران کم است و مباحثی چون برند فروشی در میان است ،برندینگ ایران هیچ شانسی برای رقابت جهانی ندارد.

بهترین راهکار ،افزایش متخصصان در حوزه برند و حمایت شرکت هایی است که در این راه قدم برداشته اند. 

جوهر شخصیت شما سطح عزت نفس شماست. عزت نفس شما نشان می دهد که تا چه اندازه برای خود ارزش قایل می شوید و خود را چه اندازه موفق ارزیابی می کنید. عزت نفس ،منبع نیروی شخصیت شماست که میزان انرژی ،اشتیاق ،انگیزه و الهام شما را مشخص می سازد. هر چه خودتان را بیشتر دوست بدارید و به خود احترام بیشتری بگذارید ،در هر کاری که انجام دهید موفق تر می شوید. شما قرار است خودتان خودتان را باور کنید و با ملاک ها باورهای خودتان را بسنجید نه اینکه خود را به دیگران بباورانید. وقتی به دنبال تایید دیگران هستید همیشه در حالت دفاعی قرار دارید و برای دیگران سخت است از دیوار دفاعی شما عبور کنند.

اگر به دنبال تایید دیگران هستید دو علت دارد: یا این که خودتان را خوب نمی دانید یا خودتان را خواستنی و دوست داشتنی نمی یابید. وقتی ذهنتان درگیر جلب رضایت دیگران شد نمی توانید از حداکثر توان ذهنتان برای برقراری ارتباط بهره ببرید. 

مهم نیست مردم شما را بفهمند. حتی اگر به خاطر این نافهمیشان تصویر غلطی از شما دارند ،شما نمی توانید آن را تصحیح کنید. شما به این دنیا نیامده اید تا دیگران را راضی کنید! شما برای رضایت خودتان آمده اید و تا نگاه تایید طلب را عوض نکنید گرفتارید. وقتی تایید دیگران را می خواهید حتی اگر آنها پدر و مادر یا همسرتان هستند ،زیر این بار له خواهید شد.

در بیشتر موارد نظر دیگران تاثیری در زندگی ما ندارد. این ماییم که عقیده ی دیگران را تبدیل به چاقو می کنیم و به خودمان می زنیم.