من حسنعلی محمودی هستم
تیرماه،آغاز یک زندگی پر از تمامی دوست داشتنی هاست.تیرماه را دوست دارم چون تمام گرمی دوست داشتنی های دنیا را در خود دارد.
من حسنعلی محمودی در دوم تیرماه یکهزار و سیصد و شصت و سه خورشیدی متولد شدم و از سال ۱۳۸۸ فعالیت خود را در زمینه ی تدریس و آموزش مدیریت،کسب و کار،بازاریابی،فروش،کارآفرینی و...آغاز کردم.در سال ۱۳۸۱ مقطع تحصیلی پیش دانشگاهی را تمام کرده بودم و داشتم آماده می شدم برای کاری که از من توقع داشتند؛یعنی رفتن به دانشگاه.
همیشه عاشق کارهایی می شدم که خارج از چارچوب سنتی بود.برنامه های بزرگی برای پیشرفت در زندگی ام داشتم و کار کردن برای بقیه،جایی در این برنامه های من نداشت.پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی،در وجودم توان و انرژی زیادی احساس می کردم.وقتی دوستانم تابستان ها جاهایی کار می کردند،من کارهایی می کردم متفاوت از بقیه...سخت کار می کردم ولی با ریتم خودم قدم برمی داشتم و چیزهایی را یاد می گرفتم که خودم می خواستم.مصمّم و متمرکز بودم؛مقاومت می کردم؛حتی وقتی اوضاع ناامید کننده به نظر می رسید.زمانی خیلی عصبانی می شدم چون می خواستم حرف خودم را ثابت کنم.اعتماد به نفس پایینی داشتم و با اینکه در امتحانات کتبی مدرسه،نمرات خیلی خوبی می آوردم،هنگام امتحانات شفاهی در کلاس،دست و پایم را گم می کردم.یک بار در دبیرستان وقتی نتوانستم پای تخته سیاه،اضطرابم را کنترل کنم،با معلمم آنقدر تند صحبت کردم که از کلاس اخراج شدم.سالهاست که آدم دیگری شده ام.چون خودم این طور خواسته ام و پشتکار فراوانی داشته ام.
حالا در سمینارهایم در برابر صدها نفر می ایستم و با اطمینان صحبت می کنم.